پدیدار شناسی هنجاری: چارچوب چند جنبه‌ای برای فهم اثر هنری قسمت سوم

ابتدا قسمت اول و دوم را بخوانید. . قسمت سوم: سعید: حالا معتقدم با توجه به چیزهایی که گفته شد راه باز می شود برای نقد کردن. یعنی هر گونه آفرینشی اگر ازین مسیر حرکت نکند ناموفق است و می

لطفن تندیس آقای فرهادی را بسازید!

نه این که اسکار و جوایز هنری امریکایی- اروپایی برای من آش دهن‌سوزی باشد (شاید به خاطر حس ضد امپریالستی در ناخودآگاهم!). چرا که همه این سال‌ها دیده‌ام فیلم‌ها را از آن مدل‌ها با روح تکنولوژیک و برق اشیاء غربی

سه‌شنبه‌های شاد شترگشت!

داشت می‌گفت:«سه دوره در زندگی فراموش ناشدنی است. یکی دبیرستان، یکی سربازی و یکی دانشگاه.» به روزهای پر خاطره پرتاب شدم. روزهای دانشگاه. روزهایی که شاید دیگر تکرار نشود. با اضطراب و درس و تئاتر و حراست و خوابگاه و

جو‌ زدگی و دلقک‌ایسم ایرانی

نمی دانم یک دفعه چه شد که تصمیم گرفتم قهوه‌ی تلخ نبینم. اخراجی‌های  ۲ و ۳ را هم ندیدم. ربطی به آن «ژن تولید اندوه» هم نداشت در حقیقت، که اگر داشت از اول نمی‌دیدم. اصلن این قضیه از ساسی‌مانکن

ساکنین خیابان خوش – یادداشتی بر فیلم سعادت آباد

نقد کلاسیک نمی دانم اما تاحدودی بعد از نشست و برخاست کردن با کتاب ها و دوستان سینمایی و هنری کمی قریحه حرف زدن در باره‌ی پدیده یا نشانه ای را دارم. قصدم نشان دادن این قریحه نیست اما نکته