خانم سمیه صیادی‌فر از همکاران پیشین بنده در یک موسسه تحقیقاتی بوده‌اند. علاقه ایشان به مباحث علوم اجتماعی با مهارت ایشان در نوشتن پیوند خورده و ایشان را در این حوزه به فردی توانا مبدل نموده است. گرچه رشته تخصصی ایشان کتابداری است اما تجربه سال‌ها قلم زدن و تولید محتوا در روزنامه ها و نشریات گوناگون زبان ایشان را منحصر به فرد کرده است.

افتخار دارم اولین نوشته مهمان را به ایشان اختصاص دهم.

 

***

نمی خواهم رباتی پاسخ‌گو باشم!

 

در عصر فناوری که راه های ارتباطی فراوانی از تلفن و موبایل گرفته تا نرم افزارهای گوناگون چت و فضاهای ارتباطی بسیاری چون اینستاگرام، فیس بوک و … همه ما را احاطه کرده است، اختیار و اراده انسانی ما برای برگزیدن زمان ارتباط با افراد، انتخاب بود و نبود رابطه، پاسخگویی یا میزان در دسترس بودن چقدر است؟ آیا ما همانند انسان های نسل های پیش از خود، همان‌قدر اختیار و حق انتخاب برای زمان،شکل و نوع ارتباط‌هایمان داریم؟ آیا با فناوری‌هایی که روز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود، ما می‌توانیم بعضی اوقات تنهایی را برگزینیم و انتخاب‌گر باشیم؟ تجربه ثابت کرده متأسفانه کمتر می توانیم در فضای مجازی به قدر کفایتِ انسان و مختار بودن، حق انتخاب داشته باشیم. اگر هم بخواهیم به طور کل حقوق اینچنینی خود را با فاصله گرفتن و غیرفعال شدن در تمام فضاها باز پس بگیریم، دیر یا زود، دوباره به فعال شدن و پدیدار شدن نیاز پیدا می کنیم. گویی تار و پود ارتباط ها به این فضاهای ارتباطی گره خورده است. به نظرم سالیانی پیش که تنها راه ارتباطی به جز دیدار حضوری و ایمیل فرستادن، تماس تلفنی بود، مختارتر بودیم. می توانستیم زمان و حد برقراری ارتباط را انتخاب کنیم. هرچند آن زمان‌ها، به واسطه محدود بودن به چند وسیله ارتباطی، ممکن بود خیلی در دسترس نباشیم یا اطرافیانمان نیز همیشه برای ما در دسترس نباشند و گاهی مشکل هم ایجاد شود، اما از سویی دیگر انگار آسودگی خاصی وجود داشت. دوستی می گفت: “حضور مجازی اصلا شوخی بردار نیست و آدم ها به هرحال اگر بخواهند پیامی به تو برسانند هرچند تو تمایلی نداشته باشی، به هر شکل و صورت و از طریق یکی از این نرم افزارها و فناوری های موجود، آخرین حضور مجازی تو را متوجه شده و به هر طریقی پیامشان را می رسانند.” و به شوخی ادامه می داد: ” نمی شود به هیچ وجه گم شد و مدتی پیدا نشد!”

نکته دیگری که در سطحی پایین تر اما مرتبط با مشکل بیان شده وجود دارد، حق انتخاب پاسخگویی به تماس های تلفنی است.  سؤال این است: من چقدر حق انتخاب دارم تا به تماس تلفنی و اراده ای که فردی جهت برقراری ارتباط با من به کار گرفته است، پاسخ دهم یا ندهم؟ آیا می توانم به هر دلیلی به تمایل و خواسته وی برای برقراری ارتباط، پاسخ مثبت ندهم؟ بعضی رفتارها به فرهنگی سازی نیاز دارد. گویی باید دوباره خیلی از ارزش ها را به یاد آوریم و مرور کنیم. به حق های انسانی یکدیگر بیاندیشیم و به حریم شخصی یکدیگر احترام بگذاریم. گاهی از اصرار آدم ها برای برقراری تماس تلفنی و تکرار هزار باره آن، حتی با بی پاسخی هزار باره تماس هایشان بهت زده می شوم. چطور می شود فردی از آشنایان که نام مزاحم هم ندارد، به انتخاب تو برای بی پاسخی احترام نگذارد. حتی چنین حقی برایت قایل نباشد و فقط به کاری که امکان دارد بتوانی برایش به انجام برسانی، فکر کند. با تفکری آغشته به خودخواهی دستش را مدام بر تکرار شماره تلفنت بگذارد و هزاران پیام روانه ات کند تا کارش بر اساس روابط و توانایی ات به انجام رسد. چطور می شود انسانی در لحظاتی فقط و فقط به نقشی که مخاطبش می تواند به عنوان جزئی از شبکه ارتباطی او به خوبی برایش ایفا کند، فکر کند!  مزاحمتی چنین آشکار از سوی کسی که مزاحم نام نمی گیرد تحمل ناپذیر است.

 

سمیه صیادی فر

نوشته‌ى مهمان (۱) – نمی خواهم رباتی پاسخ‌گو باشم!
برچسب گذاری شده در:                         

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.