گرچه در این سال‌ها به چند دلیل مختصر قانع شده ام که باید بیرون کشید ازین ورطه رخت خویش اما باز هم ۳۰ دلیل دیگر باقی مانده که مرا دراین خرابات نگه می‌دارد. قول داده بودم بنویسمشان و می‌نویسم: (این پست یک مقدار طولانی است پیشاپیش عذر می‌خواهم)

 

مطلب قبلی را ازاینجا بخوانید.

 

چهارده: مساله این است، تنبلی! بارها برای من در همه جا مثال حاشیه نشینان خلیج فارس زده شده که حق نفت می گیرند. و حتی عده ای یکی ازدلایل انقلاب ۵۷ ایران را وعده‌ی بهبود اقتصاد می‌دانند. بهبودی که منجر به مجانی شدن همه‌ی هزینه ها شود. واقعن پشتوانه نفت، ما را اینگونه متوقع بار آورده یا آب و هوا یا مسائل ژنتیکی قوم آریایی؟ نمی‌دانم کدام اما آنچه امروز مشهود است بی کاری خود خواسته‌ی روزافزون است. چه بسا با یک تخصص کوچک می‌شود هم پول خوبی درآورد و هم به کشور کمک کرد. قبول کنیم که ما تنبلیم و نمی‌خواهیم ایران را بسازیم! برای مبارزه با تنبلی فزاینده ایران می مانم!

پانزده: واژه‌ی پارادایم را نمی‌خواهم معنی کنم اما خلاصه اش این است که یک توافق جمعی بر یک نظر، رفتار و ذهنیت را می توان پارادایم دانست. در همه دنیا پارادایم غالب تلاش برای بهبود وضعیت معیشت خود و دیگران است. و بعد احترام از صمیم قلب. (مثال خرید و ذخیره در دوران جنگ آلمان را همه‌مان در شبکه‌های اجتماعی خوانده‌ایم.) ده ها برابر ما با رضایت مالیات می‌دهند. البته استثناء همیشه هست اما صحبت از اکثریت است. به ایران که می‌رسیم همه می‌گوییم فرهنگ خوبی نداریم. ملت بدی هستیم. اما این فرهنگ کجا ساخته شده؟ مگر نه این است که خودمان می‌سازیم؟ آیا وقتی وارد محیط خارج از کشور می‌شویم همان رفتار محترمانه و متمدن خارجی‌ها را تقلید نمی‌کنیم؟ چرا اینجا چنین نمی‌کنیم؟ به نظر من برای تغییر فرهنگ بایست ماند و تلاش کرد.

شانزده: یکی از دوستان خارج رفته می‌گفت ایران یکی از بهترین کشورها برای کارآفرینی و درآمد‌زایی است. مالیات کم، بازار گسترده و حمایت دولتی (به نسبت زیادتر از خیلی کشورهای دیگر) همراه منابع کم قیمت شرایط بسیار خوبی برای ایرانی‌ها مهیا کرده است. نمونه‌های موفق زیادی قبل و بعد از انقلاب درایران موجود است. فقط یک مانع اساسی هست: این که بخواهید کاری انجام دهید!

هفده: همان دوست ما می‌گفت ایران یکی از بهترین کشورها برای ترفیع است. اگر تمایلی به کار تولیدی و خدماتی ندارید و نمی خوایید کسب و کار خودتان را راه بیندازید، اگر دوست دارید در کار کارمندی بمانید باز هم ایران یکی از بهترین کشورها برای ترفیع، تحصیل و پیشرفت است. در ژاپن و امریکا ترفیع یکی از سخت ترین مراحل است. شما باید حتمن شرایط زیادی را برای ترفیع بگذرانید. ولی در ایران دیده شده که یک شبه ره صد ساله می‌روند!

هجده: درابتدای بحث اشاره کردم که برای تحصیل رفتن از ایران کار عاقلانه‌ای است. اما در همین زمینه – گرچه همگی از سیستم آموزشی ناراضی به نظر می‌رسند- باید بدانید که کیفیت آموزش و پژوهش در ایران از سطح قابل قبولی برخوردار است. دیپلمه‌های ما با سایر دیپلمه های دنیا از سطح معلومات و محفوظات بالایی برخوردارند. دانشگاه‌های با کیفیت کم نیستند و اساتید بزرگی در کشور هنوز مانده اند. پزشکی و مهندسی در ایران در دنیا حرف برای گفتن دارند و علوم پایه نیز در جهان قدرتنمایی می‌کند. گرچه سیستم کلی و پارادایم اصلی کشور هنوز نتوانسته ازین پتانسیل‌ها به نحو خوبی استفاده کند اما انکار این قضیه واقعن ناشکری است.

نوزده: قیمت محصولات و در کل هزینه زندگی در ایران یکی از پایین‌ترین هزینه‌ها در جهان است. می‌توانید از کسانی که در ژاپن، انگلستان و کره جنوبی زندگی کرده‌اند بپرسید. هیچ جای دنیا به شما سیب سرخ و سبزی خوردن کیلویی نمی‌دهند. هزینه آموزش، انرژی، حمل ونقل و هزاران هزینه‌ی دیگر را با دنیا مقایسه کنید تا به تفاوت پی ببرید. و همه‌ی اینها در حالی ست که ما مردم پرمصرف دنیا و از اسراف کاران درجه یک موادغذایی هستیم. داشتن گاز خانگی در لندن از آرزوهای مردم است که فقط ثروتمندان از پس آن بر می‌آیند.

بیست: تنوع غذا در ایران عالی است. همه چیز در همه فصل‌ها یافت می‌شود. خوردن انار و هندوانه برای مردم خیلی از کشورها آرزوست. هیچ کشور دنیا همزمان چای و برنج و خیار و گوجه و موز و خرما و پرتقال و توت فرنگی ندارد.

بیست و یک: آب و هوای ایران متنوع و معتدل است. از خشکسالی چند ساله اخیر و آلودگی هوا و ریزگرد که بگذریم آب و هوای ایران مطلوب تمام مردم دنیاست. مثل ترکیه فقط یک بهار خوب ندارد. مثل دبی فقط یک زمستان فصل خوب ندارد. در همه فصل‌ها می‌شود در ایران جای گرم و سرد پیدا کرد.

بیست و دو: اقلیم های متنوع ایران فراوان است. شما در عرض یکساعت می‌توانید خودتان را از دریا و جنگل و کوه به کویر برسانید (مسیر گرگان به کویر). حتی سه دریا با شرایط مختلف در کشور داریم. متخصصین گردشگری برای شما این موارد را خوب توضیح خواهند داد و حتمن خواهند گفت که این شرایط برای اشتغال و تولید استثنایی است.

بیست و سه: نبود کپی رایت گرچه ما را از دسترسی به کیفیت بالای محصولات جهانی و هزاران مزیت دیگر دور می‌کند اما در حال حاضر نعمت بزرگی است. کدام یک از ما حاضر است برای خرید ویندوز یا آفیس کلی پول بدهد؟ نمی گویم کار خوبی است و فرهنگ ما هم آهسته به این سمت می‌رود که آهنگ‌ها و نرم افزارها را بخریم اما همین دسترسی بی انتها به دنیای بدون کپی رایت خودش نعمت بزرگی است!

بیست و چهار: تولید درایران هنوز نمرده گرچه کار برای تولیدکنندگان سخت شده باشد. زمانی با هشتگ تولید ملی هزاران محصول خوب ایرانی رادر توییتر لیست کردم. قصد دارم در یکی از پست ها این لیست را بگذارم اما برای نمونه باید عرض کنم محصولات نساجی، مبلمان اداری، محصولات غذایی، فولاد، سیمان و محصولات سرمایشی گرمایشی ایران در دنیا برای خودش برندی است.

بیست و پنج: محصولات روز الکترونیکی در ایران با قیمت خوب و بعضن کمتر! با اختلاف دو روز از توزیع موجود است. من فقط الکترونیکی را ذکر کردم که کاملن مطمئن باشم. شما دو روز بعد از معرفی محصولات اپل می‌توانید آنرا از مجتمع پایتخت با قیمت خوب خرید کنید.

بیست و شش: شما خطرناک ترین داروها را می توانید به راحتی در ایران بدون نسخه تهیه کنید! گرچه این حسن نیست اما به هر حال وقتی در کشوری بابت یک دانه قرص استامینوفن باید شش ماه زندانی بکشید قدر کشورتان را خواهید فهمید. همین را تعمیم دهید به هزاران دسترسی دیگر به ممنوع ها و کمیاب ها.

بیست و هفت: امنیت در کشور ما از سطح نسبی خوبی برخوردار است. در حالی که همه‌ی کشورهای دنیا از امریکا گرفته تا همسایه‌ها درگیر تروریسم وجنگ هستند ایران یکی از امن ترین کشورهای دنیاست. گرچه محدودیت هایی برای آزادی در ایران وجود دارد و ایست بازرسی ممکن است خاطر شما را مکدر کند اما به داشتن امنیت می ارزد.

بیست وهشت: خیلی از خانم‌ها از محدودیت حقوقی و مساوی نبودن آن در ایران حرف می‌زنند. اما همه ما شاهد هستیم که در این سال‌ها تعداد خانم های حاضر در دانشگاه و مشغول به کار به سرعت در حال افزایش است. ضمن اینکه با رفع موانع حقوقی مثل حق طلاق و بالا رفتن اطلاعات عمومی جامعه خانم ها امروزه سهم بزرگی از حق خودشان را گرفته‌اند. قوانین هم کم کم برایشان کوتاه می‌آید. شما امروز شاهد خانم‌های بسیار بیشتری در عرصه‌های مهم جامعه و حتی مردسالارانه (مثل کارگری معدن و رانندگی) هستید که فکر می‌کنم نیازی به مثال زدن نیست.

بیست و نه: ما در ایران از لحاظ تکنولوژیک عقب نیستیم فقط نتوانسته‌ایم خودمان را با آن هماهنگ کنیم. سرعت اینترنت گرچه هنوز پایین است اما در حال حاضر به نسبت بهتر از سال‌های پیش است. چندین اپراتور قدر در زمینه موبایل داریم و خرید و فروش با کارت بانکی و آنلاین هم در حال رشد است.

سی: نمی‌خواستم دلایل مهاجرت نکردنم از ایران به حسن جویی به سبک صدا و سیما بیانجامد و تاکیدم بر انتخاب ایران برای زندگی دلایل قوی تری بود که در نوشته‌ی اول ذکر کردم. اما از حق نباید گذشت. مشکلات فراوانی در این سرزمین هست که دست و پنجه نرم کردن با آن ها حسابی  اعصاب را فرسایش می‌دهد و طاقتمان را طاق می‌کند. نبود زیرساخت‌های قوی، تورم فزاینده، هزینه مسکن بالا و بی ثباتی اقتصاد ممکن است زندگی را برای همه سخت کند. اما باید یاد بگیریم که چگونه مسائل را حل کنیم. بایست یاد بگیریم که چگونه بر مشکلات فائق آییم و چگونه به حق خودمان و سهممان از زندگی برسیم. باید به کودکانمان یاد بدهیم که مسئولیت اجتماعی خودشان را بپذیرند و برای بهتر شدن محیط زیستشان تلاش کنند. باید یاد بگیریم چگونه در مقابل فساد و بی‌قانونی بایستیم و روح پرسشگرمان را خفه نکنیم. یا می توانیم برویم و لقمه‌ی حاضر آماده برایمان بگیرند.

دلیل آخرم برای نرفتن از ایران که علیرغم میلم ذکر می‌کنم رفاقت است. معنی و مفهومی که در دنیا سخت ترجمه می‌شود. حتی در ایران بر سرش اختلاف است. شما فقط در اینجا می‌توانید ببینید که یک نفر بدون سوال تا پای جان به پای رفاقتش می‌ایستد. شاید خنده دار باشد یا شما را به یاد فیلم های مسعود کیمیایی بیندازد اما به نظر من یکی از ارزش های انسان بودن در رفاقت نهفته است. و صد البته این یک دلیل کاملن شخصی برای من است.

 

ممنون که این پست طولانی را تحمل کردید و بی حساب شدیم. منتظر نظر شما هستم.

 

 

۴۳ دلیل من برای نرفتن به خارج! (۲)
برچسب گذاری شده در:                             

یک نظر برای “۴۳ دلیل من برای نرفتن به خارج! (۲)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.