مقدمه اینکه علیرغم توصیه همگان مبنی بر نرفتن به دبی و نریختن پول در جیب اعراب تصمیم بر آن شد تا دنیا را از دریچهی سرزمین گرمسیری امارات ببینم.از قضا دوست خوب دوران دانشجویی که مقیم آنجاست و همسرش ما را در این سفر پشتیبانی کردند طوری که انگار به یکی از استانهای خودمان رفتهایم.نتیجه این شد از تصمیمی که با شهرزاد گرفتم پشیمان نشدم، بعلاوه توصیه میکنم به همان همگان یکبار هم شده وارد این سرزمین عجایب شوند، و دلایلش را هم برایتان میشمارم.
۱- دبی واقعن سرزمین عجایب است. گرچه الآن رفتن به چنین سفرهایی بیکلاسی برای ایرانیها تلقی میشود اما این از ارزش دبی و امارات کم نمیکند. در وصف این عجایب همین بس که رکورددار سرعت پیشرفت در اقتصاد و تکنولوژی هستند. نه فقط بلندترین برج جهان و مرتفعترین مسجد دنیا و بزرگترین آکواریم و بلندترین فواره و پیست اسکی در بیابان داغ و متروی بدون راننده و ساخت و ساز در وسط دریا از عجایب آن جاست، که مهمتر تدبیر دولت مردان آن سرزمین است. دولتمردانی که در میان باغهایی پر از طاووس زندگی میکنند، بدون محافظ در بازارها حاضر می شوند و با آباد کردن بادیه های آن منطقه هوش و ذکاوتشان را به رخ شما می کشند.
۲- آزادی در دبی از نوع آزادی در یک کشور اسلامی است. و نمونهی خوبی ست برای کشورهایی که ادعای اسلامی بودن دارند. این آزادی تبلیغ بسیار خوبی برای اسلام و دین رحمانی محمدنبی است. چرا که یک شهروند خارجی میتواند در شرایطی همچون شرایط کشور خودش، شاهد مسلمانانی باشد (چه شیعه و چه سنی) که پنج نوبت نمازشان را در تمیزترین مسجدهای دنیا میخوانند. کسی به خاطر نداشتن حجاب مواخذه نمیشود و بالعکس. نتیجهی این رفتار، دینداری بدون هرگونه کمپلکس روانی برای شهروندان است. اعتقادات یک مسلمان عرب ساکن دبی، به مراتب از من مسلمان زاده بیشتر بود که نمازشان از وقت قضا نمیشد. این ویترین زیبا برای دین، نتیجهی اکسیر آزادی است.
۳- از تکنولوژی در این کشور به حد افراط خوب استفاده شده است. از پرداخت عوارض به صورت اتوماتیک و نامحسوس گرفته تا پرسرعتترین اینترنت.
۴- احساس می کنید همه چیز در سر جای خودش هست. شهرک آی تی، شهرک مدیا، شهرک صنعتی، اتوبان های هفت بانده، فروشگاههایی با برندهای روز دنیا، حتی کمپهای تفریحی وسط بیابان و ایستگاه های اتوبوس کولردار! شما سیمی اضافه و معلق در آسمان شهر نمی بینید!
۵- میگویند معماری یک کشور نماد توسعهی یک کشور است. و به همچنین نماد فرهنگ و هنر آن. غیر از قدرت پذیرش سرمایهگذاری در کشور و پیشرفتهای کلان معماری و اقتصادی در همه جهت، شما میتوانید حتی گفتگوی تمدنها را در این مظاهر فرهنگی ببینید.
۶- برای تفریح و تفرج وقت کم میآورید. تصور کنید اینجا یک برهوت مطلق بوده است. از شهر که دور شوید میبینید حتی رویش یک درخچه در این خاک چقدر مشکل است. اما برای تفریح در این برهوت وقت کم دارید!
۷- میگویند برای درک ادب و پایبندی به قانون یک ملت، در خیابانهای آن شهر رانندگی کنید. من هم اضافه میکنم برای درک قدرت صبر و اندازهگیری شعور و سلامت روان یک جامعه. و به چشمان خودم دیدم که وقتی در کوچهای به هر دلیلی ترمز میکنید پشت سری شما تا ۲ دقیقه بعد حتی بوق نمیزند و صبر میکند تا کارتان انجام شود.
۸- دست روزگار را ببینید. این اعراب که برای ما نماد جاهلیت بودهاند و در ذم و لعن آنها کتاب ها نوشتهایم و کمپینها راه انداختهایم و داد زدهایم که اینها فرهنگ فخیم ما را شخم زدهاند حالا به جایی رسیدهاند که اگر بندر جبل علی و گمرگ آن دقیقه ای کار نکند مملکت ما تحت تاثیر قرار میگیرد و بازار ما دچار اختلال میشود. اگر لینک فیبر نوری ما را قطع کنند اینترنت ما کند میشود، اگر سفارتها و نمایندگیهای بزرگ کشورهای دنیا در آن جا نباشد روابط ما دچار اختلال می شود.
۹- یادم رفت بگویم از معدود کشورهایی است در دنیا که پیست فرمول وان دارد. البته یک دیزنی لند هم، اندازهی نمونهی اصلی آنچه در فلوریدا هست در حال ساخت است. دبی لند را اینجا ببینید.
۱۰ – بله بله میدانم الان با خودتان میگویید اسلامشان آمریکایی است و استعمار مدرن آن جا رفته است و هویتشان کم کم غربی میشود و هزار چیز دیگر، اما یادتان باشد برجهای بزرگراهی که شبیه منهتن است همیشه پابرجاست. مردم دبی و فرزندانشان بدون شک وارث یکی از مدرنترین کشورهای جهان هستند.
۱۱- شنیدم از ساکنان که شیخ دبی از سه چیز بدش می آید: مواد مخدر، دزدی و گدایی. گذشته از اینکه چقدر ظاهر جامعه و لایههای پنهان آن تفاوت دارند اساسن با پدیدهای به نام مخدر و متکدی مواجه نمیشوید و اگر وسایلتان را ساعتها جایی جا بگذارید، حتی کسی جابهجایش نمیکند. و البته شیخ دبی از خیلی چیزها هم خوشش میآید. از جمله ورزش و بخصوص اسب سواری. فرصت نشد سری بزنم اما میگویند بهترین پیست های سوارکاری، تنیس و بهترین استخرها را دارند.
شاید هزار مورد دیگر را میتوانستم اضافه کنم. از هر دری. از استقلال و فرهنگ عمومی و اشتغال و دریا و هتل شرایتون و اپل سنتر و فروشگاه های تعاونی و تولید داخلی و توریسم و چرخ دندههایی که اقتصاد ایران را میچرخاند. اما تا همین جا فکر کنم کافیست. (البته این مطلب هم بخوانید: http://www.writeage.com/culture_greetings.html)
***
اولین بار بود که از فراز خلیجی میگذشتم که برای ادامهی فارساش پیراهن دریده بودم. آن جزایر معصوم سهگانه را میدیدم و آبی نیلگون را. اما دیدم قسمت ایرانمان غمگین بود و قسمت عربش شاد. قسمت ما دو نفتکش و قایق نظامی بود و قسمت اعراب پر از کشتی تجاری و تفریحی. در برگشت یاد دورانی افتادم که ما زودتر منطقهی آزاد راه انداختیم. زمانی که مردم ما حتی نام جزیرهی کیش را برای اولین بار می شنیدند. دلمان میخواست دروازههای کشورمان را به روی دنیا باز کنیم.
آه کشیدم و با خودم گفتم نام این خلیج امروز، فارس نیست. این خلیج عربی است. ما در رقابت با اعراب باخته ایم.
ظاهرن همه میخواهند بر فراز قلهی
کوه زندگی کنند و فراموش کردهاند مهم صعود از کوه است.
گابریل گارسیا ماکز
میگم که خیلی خوب داری پیش میری.. کل وبلاگ رو میگم.. آفرین آفرین!:D
یاد گرفتیم برای بقا بگیم همینیه که هست. شایدم ایراد کارمون همینه…
اخیش …حرف دل منو زدی
موافقم هر چند به نظرم حکایت تلخ تر از این از این حرفهاست و البته همچنان باقی…
جالبه. من فکر می کردم همه مخالفت می کنن و دعوا می شه.
D:
پیمان جان، اصولا آدم وقتی در یک رقابت برنده یا بازنده می شود که در آن شرکت کند. ما که چند دهه ای هست که رقابت را بوسانده شده ایم و مسابقات را بدرود گویاننده! پس تا اطلاع ثانوی در این وادی نه برنده ایم نه بازنده!!
Peyman jan haghe matlab ro ada kardi…ama do khatteakhar ro kash to delet negah midashti…yezzare ziad misuzune.
مطلبتون خیلی جالب بود.از این جهت که خیلیا می گن بیاین رای بدین که توی گوگل خلیج فارس داشته باشیم نه خلیج عربی، ولی خوب خیلیا نمی دونن که انواع ماهیهاش هرساله به خاطر صید نادرست داره کمتر میشه!
باید عرض کنم که از بچگی همیشه فکر می کردم که خدایا چرا می گن بوشهر آب و هواش خوب نیس که پیشرفت نمی کنه و توریست نداره ولی آب و هواش از دبی که بهتره!!!!!!!
چرا می گن بگین خلیج فارس به خلیج عربی، ولی فاضل آب میریزن توی اون. در حالی که دبی از ۲۰ سال پیش به لنج هایی که اونجا پهلو می گرفتن نایلن زباله می داد که آشغال تو دریا نریزن و نظارت می کرد.
بوشهر که نفت و گاز هم داره!!!!! پس چرا؟؟؟؟؟
با امید روزی که ما از این مطالب درس بگیریم و کشور خوبمون رو در جایگاهی که شایسه اش هست ببینیم. ممنونم از مطلبتون.
http://www.radiocp.com/?p=271&item=mozah_mixed
پادکست جالبیه در همین موضوع . گفتم شاید دوستان بخوان بشنون.
این حرفا چه ربطی به نام خلیج فارس داشت؟!
نمی دونم مطلب رو با چه دیدگاهی خوندین اما ربطش اینه که تا وقتی ما و دولت ما ارزش خلیج فارس رو نمی دونن فرقی نداره اسمش چی باشه.
خلاصه اینا که گفتین اینه که دبی از ایران الان پیشرفته تره و نتیجه گرفتین که این خلیج به نام عربهاست .
حکایت دبی واسه من مثل یه خانواده تازه به دوران رسیده است .پول خرج کرده و تو کمتر از ۲۰ سال صنعت توریسم را گسترش داده. ما هم اگه دولتمون سیاستشو عوض کنه یه ساله میتونیم ۲۰ ساله راه اونا را بریم .
من قبول دارم که ما پس رفت کردیم حتی از لحاظ فرهنگی اما این دلیل نمیشه چون اونا آسمانخراش و زرق و برق دارن اون چیزی که مال ما هستو بدیم بره که .
مگر اینکه غالب مردم ایران دید سطحی مثل شما داشته باشن ! اونوقته که واقعا بر باد رفتیم
دوست عزیز، منظور از اینکه نام این خلیج به عرب ها نسبت داده شده این نیست که ما خاک خودمون رو مجانی بدیم به اونها. منظور اینه که اگر توسعه در کشور ما اتفاق نیفته خود به خود همه چیز به نام اجانب می شه. امروزه دیگه مث قدیما نیست که با جنگ خاکی رو فتح می کردند. امروز، توسعه در همه جهت ها حرف اول رو می زنه.
این پسرفت داره اتفاق میفته و روزی می رسه که عرب ها برامون گردنکشی بیشتری بکنن. دید سطحی به این می گن که شما فکر می کنی ما می تونیم اسم خلیج فارس رو با دعوا برای خودمون نگه داریم.